نیکان...ستاره درخشان آسمان

عشق من نیکان در تاریخ ۲۱/۱۰/۸۷ساعت ۱۲:۴۵ظهربا قد ۴۸سانت و وزن۲.۷۵۰کیلودر بیمارستان سعدی اصفهان پا به عرصه گیتی گذاشت

نیکان...ستاره درخشان آسمان

عشق من نیکان در تاریخ ۲۱/۱۰/۸۷ساعت ۱۲:۴۵ظهربا قد ۴۸سانت و وزن۲.۷۵۰کیلودر بیمارستان سعدی اصفهان پا به عرصه گیتی گذاشت

این دو ماهه

سلام بالخره ما هم آپیدیم  

 

وای این دوماهه خیلی خبرا بوده و مامان تنبلم فرصت نوشتن نداشته 

  

خلاصه اخبار: 

 

- چهار شنبه 2 تیر 1389 برای اولین بار به مهد کودک رفتم دوروز آزمایشی و بالا خره از روز یکشنبه 6 تیر ماه بصورت رسمی وارد مهد شدم(اولین چیزی که توی اولین روز مهد یاد گرفتم این بو که بگم نی نها گریه میکنن ، با ایما و اشاره) 

 

- خاله شهر 1 تیر ماه واسه همیشه رفت آمریکا ...خاله شهره جون ایشالله هرجایی که هستی خوب و خوش و سر حال باشی و بزودی یه نی نی خوشگل بیاد توی دلت منو مامانی دلمون حسابی واست تنگ شده 

-مامانم از اول تیر فعالیت تجاری خودشو شروع کرد

-بالاخره ترک کردم ...چی رو ترک کردم؟؟؟؟

خوب معلومه شیر مامانو ...سه شنبه اول تیر ماه 1389 بصورت رسمی و کامل شیر خوردنو با موفقیت ترک نمودم..من در سن یکسال و پنج ماهگی شروع به ترک کردن شیر نمودم و قبل از یکسال نیمگی موفق شدم مدرک بگیرم 

   

- واکسن 18 ماهگی رو با درد فراوان و تب شدید + دو روز کامل فلج شدن طی کردم ......دیگه رفت تا 6 سالگی (هورااااا)

-زبونم حسابی راه افتاده و خیلی کلماتو دیگه میتونم بگم از جمله:

گیس= خیس

کیک =همون کیک خودمون

بادا =بادوم

کِش کِش یا میش میش = کش مش 

تی تیش= لباس 

اوتاد= افتاد 

نیش= نیست 

مِهی= مامان مهری(مامان بزرگ) 

عمو 

مادررررررررر 

شی= شیر  

تی تیش دَ دَ= لباس بپوشیم بریم دَدَ  

جوبار= جوراب  

هاپو میگه: هاپ هاپ گنجشکه میگه :جیک جیک 

خروسه میگه :قوقولییییییی قوقو 

کلاغه میگه : قار قار 

کانگورو میکه :ج ج ج پیشیه میگه : مَ ئوووو 

الاغه میگه : عرررررر عَرر گاوه میگه : ما ما 

قورباغه میگه :قخوووووووووور 

مرغ میگه : قُد قد قد قدا  

اردکه میگه : کووَک کووَکبَبَعی یگه : بع بع