نیکان...ستاره درخشان آسمان

عشق من نیکان در تاریخ ۲۱/۱۰/۸۷ساعت ۱۲:۴۵ظهربا قد ۴۸سانت و وزن۲.۷۵۰کیلودر بیمارستان سعدی اصفهان پا به عرصه گیتی گذاشت

نیکان...ستاره درخشان آسمان

عشق من نیکان در تاریخ ۲۱/۱۰/۸۷ساعت ۱۲:۴۵ظهربا قد ۴۸سانت و وزن۲.۷۵۰کیلودر بیمارستان سعدی اصفهان پا به عرصه گیتی گذاشت

پرستار

سلام

تازگیا یاد گرفتیم بگیم  مامان با با دَدَ- بَ  بَ  و پوففففففففففففففففففففففففف. ولی بیشتر بابا میگوییم بعدشم دَ دَ

مو میکنیم-گاز میگیریم-جیغ میکشیم-کاغذ جر میدیم-وقتی چهار دست و پا مارو میزارندمیتونیم تعادل خودمونوحفظ کنیم.میتونیم با کمک مامان بابا راه بریم.دیگه هم از کریر خوشمون نمیاد.

فرنی میخوریم-حریره میخوریم-سوپ میخوریم،ازهمه بیشترم سوپ دوست داریم.

دوروزه که مامان واسه ما پرستار گرفته ، ما هم بیکار نمانده ایم و غر زدن وبه مامان چسبیدنو دوبرابر کردیم تا مامانمون یادش نره کی مارو زاییده.

اسم پرستارمان خاله میتراست که دانشجو هم هست اما بیشتر پرستار مامانه تا پرستار من.هییییییییییییییییی

شبا تا ساعت دوازده ویک نمیخوابیم، همش گریه میکنیم تا اشک مامان وبابا رو در بیاریم .باید توی بغل مامانی خوابمون ببره

تازه وقتی که میخوابیم هی هی بلند میشیم چشمانمان را باز میکنیم و زیر چشمی مامانو نظاره میکنیم بعدشم واسه اینکه مامانی از دستمون در نره ، دست مبارکو میزاریم روی مامان تا نتونه تکون بخوره.. ..روزاهم وقتی میخوابیم همینجوری عمل میکنیم.خلاصه مامان تمام وقت مال خودمونه.

راستی عید مبعث همه مبارک 

  

 

 

 اینم عکسمون که موقع جشن عقد مامان بابا گرفتیم داخل موزه لوبر

...................پدر بزرگ، درباره چه می نویسید؟

...................پدر بزرگ، درباره چه می نویسید؟

درباره تو پسرم، اما مهمتر از آنچه می نویسم، مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی، مثل این مداد بشوی.
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید:
.... 

برای دیدن ادامه به ادامه مطلب برو

ادامه مطلب ...

اینم یه عکس دیگه.... 

از دیروزتا امروز حساب تب داشتیم ....ولی تا حالمان خوب شد رفتیم باسه مامان مانتو خریدن کریدم و بعدشم رفتیم رستوران جشن گرفتیم  

از بسکه خوشگلیم توی خیابون که داریم میریم هی هی دخترامارو بوس میکنن و قربون صدقمون میرن...مامان میگه دیگه پسرم اینتر نشنال شده...یکی نیست به این مامانی بگه خوب زیر دیلپم حرف بزن!......تا ماهم بفهمانیم به خودمان