نیکان...ستاره درخشان آسمان

عشق من نیکان در تاریخ ۲۱/۱۰/۸۷ساعت ۱۲:۴۵ظهربا قد ۴۸سانت و وزن۲.۷۵۰کیلودر بیمارستان سعدی اصفهان پا به عرصه گیتی گذاشت

نیکان...ستاره درخشان آسمان

عشق من نیکان در تاریخ ۲۱/۱۰/۸۷ساعت ۱۲:۴۵ظهربا قد ۴۸سانت و وزن۲.۷۵۰کیلودر بیمارستان سعدی اصفهان پا به عرصه گیتی گذاشت

روزهای سخت

نیکانم برگ گلم پنج روزه که تو بیماری ...نمیدونی توی این پنج روز به من و بابایی چی گذشته...پنج روزی که هر ثانیش ساعتی...هر دقیقش روز ...هر ساعتش ماه...و هر روزش یکسال به ما کذشته... 

نمیدونم این بیماری تا چند روز دیگه قرار پسر قند عسلمو اذیت کنه  

فقط میدونم که دیگه دارم از پا میافتم 

عزیزم اینا رو مینویسمم تا بدونی چقدر دوستت دارم...که با تمام این شرایط اومدم و دارم واست مینویسم 

نیکانم از یکشنبه تا حالا دچار اسهال و تب شدید شدی...از یکشنبه تا حال هیچ چیزی جز شیر منو نخوردی...امروز دیگه شیر منو هم نمیخوری ...نمیدونم این ویروس لعنتی ازکجا اومده و به جون جگر گوشم افتاده...مامانم الان که دارم اینارو تایپ میکنم در بد ترین شرایط روحی هستم...اشک دیگه امانم نمیده...دیگه نمیتونم چیزی بگم جز اینکه 

 

پسرم مقاومت کن...مقاومت کن ...مقاوت کن 

خدایا کمکش کن

نظرات 22 + ارسال نظر
آروین و مامانی جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:44 ق.ظ

سلام نیکی جون
خدا بد نده
نگران نباش حتما خوب میشه خیلی زود
تو پست قبلی من بودم یادم رفته بود اسمم رو بنویسم

آروین و مامانی جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:51 ق.ظ

دیدم نیمدی بهم سر بزنیا پیشه خودم گفتم خیر ایشالا
حالا هم نگران نباش به زودی خوب میشه
ما رو بی خبر نذاریا
میرم برا سلامتیش یه دور تسبیح صلوات بفرستم
فعلا خداحافظ

نگاه جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:08 ب.ظ

نیکی عزیزم مقاوم باش . انشاالله که نیکان گلمون زود خوب می شه . خانومی براش نذر کن . من هم اگه قابل باشم براش دعا می کنم . درک می کنم شرایط بسیار بدی را داری سپری می کنی ولی اینو بدون همیشه خدا با توست .

خاله مهسا جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:47 ب.ظ

نیکانم الهی خاله واست بمیره میدونم چه قدر حالت بده دعا میکنم هرچی زودتر خوب بشی مامانت هم خیلی نگرانته

مامان رهام شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:57 ق.ظ

سلام عزیزم
رهام منم ماه رمضونی تا ۴۰ روز کلی مریضی کشید. یکیش همین اسهال و تب بود.
نیکان هم مریضیش تا ۷-۸ روز طول می کشه خوب می شه.
می فهمم چی می کشی. بعد از بهبودش خیلی ازش مراقبت کن چون ضعیف می شه مستعد بیماریهای دیگه هم از قبیل آفت دهان می شه.
صبور باش.
خیلی ناراحت شدم. اون روزا رو که یادم میاد تنم میلرزه.
می گذره. متاسفم که کاری از دستم برنمیاد. ایکاش بودم و کمی از خستگیتون می گرفتم. واسش دعا می کنیم.

PAT شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:39 ب.ظ http://khaterat.blogsky.com

سلام...
اولین باره که به وبتون میسرم .واقعا شما مادرا دلسوزترین فرد دنیایید.این پستتون تلنگری بود به همه ی ما جوونا که یه کم زحمتای مامانامونو از یاد بردیم.

فربد تجویدی یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:45 ق.ظ http://farbod-tajvidi.blogfa.com

سلام ممنونم که به وبلاگم اومدید امید وارم نیکان هر چه زودتر خوب بشه خوشحالم دوست جدید پیدا کردم
موفق و سربلند باشید

فرید جون منم خوشحالم که پسرم دوست هنرمندی مثل تو پیدا کرده ..موفق باشی و پایدار

پرنیان یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:46 ق.ظ http://eparniyan.blogfa.com/

انشالله بهتر بشی عزیزم

فرشته مامان امیر طاها یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:34 ق.ظ http://amirtaha1388.persianblog.ir

عزیزم نیکانم چرا خاله چرا مریض شدی
ببین مامان چقدر ناراحته عزیزم زودی خوب شو خاله
قربونت برم
نیکی جون می دونم چه حالی داری از این ویروسها امیر طاها هم دو بار گرفت پدرم در اومد تا خوب شد باید هم که دورش بگذره صبور باش اگه خیلی ناراحت باشی شیر خودت هم کم میشه
ان شا اله که زود خوب میشه دورش همون 5-7 روزه
خیلی مواظب خودتون باشید بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوس

فرزاد یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:44 ب.ظ

سلام همشهری ! خوبین؟ خوبم وای وای این پسر چقدر نازه:D خوب شما که خدا یه پسر خوب و ناز بهتون داده عکسای خوشکلشو در وبلاگ قرار میدین یکی چشمش شور باشه دیگه هیچی ! اسپند دود کنید حتما براش
ایشالا زود تر خوب شه منم براش دعا میکنم

راستی فکر کنم همشهری باشیم من که از اصفهان هستم تو یکی از پستا انگار رفته بودین پل خواجو رو همین اساس گفتم

در نهایت ارزوی موفقیت و خوشی و سلامتی براتون میکنم خوشحالم که بعدا وقتی نیکان جون بزرگ شد نظر منم میخونه

موفق باشین

کیا یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:58 ب.ظ http://WWW.CHILDACTORS.BLOGFA.COM

سلام عکسهای قشنگی بود
بهم سر بزن ضرر نمیکنی

متین عزیزپور یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:51 ب.ظ http://matinazizpour.blogfa.com

مرسی که به من سر زدین. ممنون از محبتتون.

یک رهگذر یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:07 ب.ظ

سلام
کوچولوی نازی دارید. خدا براتون حفظش کنه. ما که اصلا توی فامیلمون (فامیل نزدیک) بچه کوچولو نداریم.
امیدوارم که خدا ۳ تا چیز رو به این نیکان جون ما بده.
۱-سلامتی
۲- شادی
۳- موفقیت
هم برای خودش هم واسه شما و مادرش.

مینا دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:27 ب.ظ http://radinkocholo.persianblog.ir/

نیکی جان سلام
فقط اومدم بهت بگم که نگران نباش
این دقیقاً همون مریضیی که رادین من هم گرفت و رادین دقیقاً 8 روز تمام لب به هیچ چیز نزد و بعد از 8 روز تازه از مایعات شروع کرد.
اصلاً نگران نباش و خیلی زود خوب می شه.
در ضمن خیلی سریع وبلاگت رو خوندم چون این مدت خیلی سرم شلوغه و نتونستم بیام به وبلاگت سر بزنم.
خیلی خوب نوشتی در اولین فرصت میام و با جزئیات می خونم.
نیکان رو از طرف من ببوس.
خیلی مواظب خودت و نیکان باش
مینا

مامان رهام سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:25 ق.ظ

زودتر بیا بگو حالش خوب شده.

سفرهای پرنیان سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:20 ق.ظ http://parniansafar.persianblog.ir/

پسر خوب! من دو ماه بزرگترم!
حرف بزرگتر را گوش کن تا میتونی برو سفر!
مامان و بابا همیشه نگرانن نمیشه کاریش کرد!

مامان آروین سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:44 ب.ظ

خانمی سلام
کوچولو چطوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
ما رو بی خبر نذار

مامان رهام چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:45 ق.ظ

بیا دیگه
دل تو دلم نیست

سیما(مامان آناشید) چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:07 ق.ظ http://princessanashid.blogspot.com

سلام به نیکان خوشکلم و مامان مهربونش.
خیلی وبلاگ جالبی دارید.

مرجان مامان ایلیا پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:30 ب.ظ http://shazdekocholo87.blogfa.com

سلام نیکی جونم . منم اهل اصفهانم و توی کلوب مامانای دیماه ۸۷ . وبلاگ قشنگی داری . راستی ایلیای منم مریض شده وحشتناک و واقعا درکت می کنم . امیدوارم همه نینی های مریض خوب شن .
عزیزم نظرت با لینک وبلاگ چیه ؟ اگر موافقی به من خبر بده .
ممنون

مامان نازنین و نیکان پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:29 ب.ظ http://nazanin81.blogfa.com

سلام
پسر شما دقیقا ۱ ماه ویک روز از نیکان من بزرگتره
ایشالا که تا امروز حالش خوب خوب شده
میدونم چقدر سخته

آروین و مامانی شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:33 ب.ظ

نیکی جون بیا تو رو به خدا دلم از جا کنده شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد