نیکان...ستاره درخشان آسمان

عشق من نیکان در تاریخ ۲۱/۱۰/۸۷ساعت ۱۲:۴۵ظهربا قد ۴۸سانت و وزن۲.۷۵۰کیلودر بیمارستان سعدی اصفهان پا به عرصه گیتی گذاشت

نیکان...ستاره درخشان آسمان

عشق من نیکان در تاریخ ۲۱/۱۰/۸۷ساعت ۱۲:۴۵ظهربا قد ۴۸سانت و وزن۲.۷۵۰کیلودر بیمارستان سعدی اصفهان پا به عرصه گیتی گذاشت

شانزده ماهگی

بعلهههههههههههههههههه 

بالاخره شانزده ماهگیمونم تموم شددددددددددددددددد 

اینقدر بزرگ شدم  

اینقدر آقا شدم.......هزارماشالله 

واسه خودم آواز میخونم...از پله ها بالا و پایین میرم...دیگه کمتر از روی تخت پرت میشم پایین...تا ۴ میشمرم ....به عروسک میگفتم عَکو   ولی حالا میگم عکونا...شبا وقتی میخوام بخوابم عکونا رو محکم بغل میکنم و لالا میزنم  

وقتی الکی لالا میکنم هِی هِی میگم خووووووووووو خووووووووووو یعنی من دارم خورررو پف میکنم 

دیگه خیلی واضح به مامانم میگم (مماممان) به بابایی میگم بابا 

اصولا همه خانوما واسه من مامانند و همه آقا ها بابا 

به هر جونوری که پرواز میکنه میگم  توتو  حالا میخواد کلاغ باشه یا گنجشک یا مگس یا پشه یا... 

به گربه ها میگم ببوش... 

میدونم هاپو میگه هاپ هاپ و  هر چی شبیه هاپو میبینم میگم ...آپو  آپ آپ آپ آپ..... 

میکروفن دست میگیرمو میخونم ....با  دبه تنبک میزنم و میرقصم و دست میزنم 

سَر سری دست دستی و....اینکارا رو خوب بلدم  

میدونم می می هام کجاست

اجزای صورتمو خوب میشناسم...وقتی دستام کثیف میشه اونا رو بالا نگه میدارم تا به لباسام نخوره  و به مامان میگم عهههههههههههههه عهههههههههه تا مامان دستامو بشوره 

موقع غذا میگم به به و وقتی تشنم میشه میگم آبوووووووو 

توی جمع حسابی حال مامانمو میگیرم ..و حسابی اذیت میکنم تا خدایی نکرده چشم نخورمممم(هه هه هه) 

آهان یه چیز دیگه ....به نظافت خیلی اهمیت میدمو همش در حال جارو کردن و طی کشیدن و  میز پاک کردنم ...بابا بزرگ میگه تو اول روفتگر میشی بعدشم شهردار 

حیاط خونمون واسه من مثل باغ دلگشاست راه میرم و میگم گُگُل و گلا رو بو میکنمو میگم بَببببببببببه 

نماز میخونم و یه عالمه کارای دیگه بلدم

خلاصه............. گفتم که  دیگه واسه خودم یه عالمه آقا شدم............

نظرات 7 + ارسال نظر
نگاه سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 03:01 ب.ظ

عزیز دلمی , آقا کوچولو 16 ماهگیت مبارک باشه . چه پیشرفتی کردی پسر خوشگله . خاله چشم به هم بزنی کامل می تونی حرف بزنی . بوس می فرستم واست هزارتا

مامان نازدونه ها یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 04:45 ب.ظ http://nazdooneha.blogfa.com

۱۶ ماهگی کل پسرت مبارک بوس بوس

پرنیان: مسافر کوچولو سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:30 ق.ظ http://parniansafar.persianblog.ir/

سلام ستاره‌ی کوچولو
آرزو می‌کنم که هیچوقت غروب نکنی!
من هم با یه سفر جدید و کلی عکس به روزم...

نونوش مامی آرتین چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:46 ق.ظ http://www.asalemami.blogfa.com

وای چقدر بزرگ شده شازده پسرت

ایشالا که همیشه سالم و خندان باشه

خاله مهسا جمعه 14 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:14 ق.ظ

عزیزمی خاله خیلی ناز شدی مامانت هر چی بنویسه کمه

ری ری یه مامان اصفهونی دوشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:33 ق.ظ http://reiifar.blogfa.com

سلام چه گل پسر باهوشی. چه وبلاگ خوشگلی. دوستون داریم.

مینا پنج‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:17 ق.ظ http://radinkocholo.persianblog.ir/

سلام
نیکی جان، خوبی، خیلی وقت بود که نتونسته بودم بیام وبلاگ گل پسرتو بخونم، هزار ماشاالله به آقا نیکان گل، همونطوری که خودت هم قبلاً گفتی این دو تا پسر خیلی کاراشون شبیه هم دیگه است، تقریباً همه این کارهائی رو که برای نیکان نوشتی رادین هم انجام می ده و می گه، انشا الله خدا این کوچولوهای نازنین رو حفظ کنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد