نیکان...ستاره درخشان آسمان

عشق من نیکان در تاریخ ۲۱/۱۰/۸۷ساعت ۱۲:۴۵ظهربا قد ۴۸سانت و وزن۲.۷۵۰کیلودر بیمارستان سعدی اصفهان پا به عرصه گیتی گذاشت

نیکان...ستاره درخشان آسمان

عشق من نیکان در تاریخ ۲۱/۱۰/۸۷ساعت ۱۲:۴۵ظهربا قد ۴۸سانت و وزن۲.۷۵۰کیلودر بیمارستان سعدی اصفهان پا به عرصه گیتی گذاشت

طلوع

سلام به همه دوستای گل و دوست داشتنی ومهربونم

باید بگم محبتها و ابراز لطف شماها منو شرمنده کرده...نمیدونم چطوری باید جبران اینهمه لطف ومهربونی را بکنم

توی دوره 10 روزه بیماری نیکان واقعا خسته شدم ...واقعا بیخوابی کشیدم ...ولی تماسها کامنتها و پیامکهای شماها هر کدام مثل یه لیوان آب خنک بود که توی کویر دست آدم میدند...واقعا خستگی از تنم در میومد

نمیدونم با چه زبونی تشکر کنم فقط میتونم از ته دلم واسه تک تکتون دعا کنم که انشالله هیچ کدامتون روزهایی که من تجربه کردمو نبینید...

باید از تمام دوستانی که اس ام اس زدند وکامنت گذاشتن و نتونستم جوابشونو بدم معذرت خواهی حسابی بکنم  

  محبوب نازنین  ...مامان رهام عزیز...مینا جون...مامان سیاوش گلم ..پرگل عزیز..نسترن جون نازنین...سارا جون....عسل جون ...مهدیه جون...نگاه مهربون...ارام جون...راحیل عزیز...مرجان عزیز...سیما خانومی...مامان نازنین و نیکان عزیز...متین جون..فرشته جون...مامان پرنیان گل... فرید جون ...نگامه عزیز...مهسا جونم و کلیه دوستانی که اگه بخوام اسمشونو ببرم صفحه پر میشه  از همه شما متشکرم متاسفانه من فرصت آپ کردن وبلاگ و پاسخگویی به اظهار لطف دوستان گلمو این چند روزه نداشتم  ولی بازهم از تمام دوستان خوبم که بیادم بودند تشکر میکنم

چند روزه که غذا خوردنو شروع کرده ...که  نشونه خیلی خوبیه واسه من چون توی این 10 روزه اصلا دهنشو واسه خوردن غذا باز نمیکرد

روی بدنش دونه های قرمز کهیر مانندی زده بود که الان کاملا برطرف شده   

وزنش حدود یک کیلو نیم کم شده بود که ۸۰۰ گرمش برگشته 

 

خدارا صد ها هزار بار شکر و ستایش میکنم

نظرات 13 + ارسال نظر
مرجان مامان ایلیا شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:46 ب.ظ http://shazdekocholo87.blogfa.com

سلام نیکی جون . خوبی ؟ خیلی خیلی خوشحالم که حال نیکان گلم خوب شده . خدارا شکر . عزیزم من چطوری می تونم بیشتر با شماها آشنا بشم . کلوب اصفهانیها همیشه سوت و کور بوده و آیا کلوب خصوصی دارید . قرارتان کی است و کجا و چطور می تونم بیام ؟ لطفا بهتر راهنماییم کن . خوشحال می شم با همشهریای خودم هم در تماس باشم . ممنون اگر جوابمو بدی .

نگاه شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:35 ب.ظ

خدا رو هزار مرتبه شکر . خیلی خیلی خوشحالم . نیکان خاله مواظب باش اینقدر دستتو تو دهنت نکن خاله مریض می شی جیزت می زنند . ببین مامانی چقدر خسته شده , پرستاری خیلی سخته خاله . آفرین حالا پاشو برو یه ماچ خوشگل بده مامانی تا خستگیشو در بیاری . آ قربون پسر . منم ماچت می کنم از راه دور . ماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااچ

آروین و مامانی شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:38 ب.ظ

سلام نیکی جون
ممنون از لطفت خوب شد اومدی
خدا رو شکر که بهتر شده کلی واسش دعا کردم
این چه ویروس کوفتی بوده که رو گلبرگ خاله نشسته خودم اگه دستم بهش برسه میکشمش
نیکی جون حسابی تقویتش کن و بهش برس
خوب به خودتم برس که جون داشته باشی دور و بره پسره قند عسلمون بچرخی
انشالا همیشه سالم و سلامت باشه و سایه پدر و مادر بالای سرش
نمیدونی چه استرسی به جونم افتاده بودا خوب کردی اومدی و خبره سلامتیش رو دادی
از طرف من اون دستای خوشگلشو ببوس
تو نی نی سایتم میام
ممنون که منو قابل دونستی و اسمم رو جز دوستات زدی امیدوارم بتونم دوست خوبی برات باشم


نگاه شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:38 ب.ظ

نیکی جون دوست اونیه که هم در غم باشه و هم در شادی . فکر کنم ما دیگه دوست باشیم حالا درسته همدیگر رو ندیدم ولی شادی تو شادی منه و غم تو غم من .
حاضرم همه شادیهام مال تو باشه و همه غمهات ماله من . دوستت دارم . مراقب گل باغ زندگیت هم باش.

مامان رهام یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:56 ق.ظ

هوووووووووووووووووووووووووورا
آفرین به نیکان
باریکلا به نیکان
مرسی مامانش
حال اومدم سر صبحی
فدای اون موهای مخملی
خوشحالمون کردی
سلامتی نیکانم مبارک

مامان نازنین و نیکان یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:19 ق.ظ http://nazanin81.blogfa.com

خدارو شکر که نیکان جان حالش خوبه
نیکی جان واقعا خسته نباشی
با اجازت عکس یکی از عکسای نیکان رو میزارم تو وبلاگ خودمون

خواهش میکنم مامان نازنین عزیز اجازه ما هم دست شماست...باعث افتخاره

آروین و مامانی یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:37 ب.ظ

سلام خوبی نیکی جون
نیکان جونم چطوره؟؟؟؟حسابی چاق و چلش کن چیزی به اومدنم نمونده میخوام بیام بخورمش
نیکی جون
من دوباره گیر افتادم نیست که خیلی واردم
اصلا یه سوال وقتی وارد سایت میشی چطوری باید بیام به
/بقیه آدرس
ببخشینا گفتم که شما بذار پا حساب زیادی وارد بودنم
تولد آروینمم نزدیکه آخرش نتونستم تیکر براش بسازم چون اون نشونائی که داده بودی رو ندیدم تو صفحه
بووووووووووووووووووووووووس
میدونم حالا تو دلت میگی ای بابا چقدر با هوشی
منم میگم چکار کنیم دیگه مائیم دیگه

فرشته مامان امیر طاها یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:10 ب.ظ http://amirtaha88.persianblog.ir/

سلام نیکی جون خیلی خوشحالم که حال نیکان خوب شده
واقعا خسته نباشی
اینطور موقع هاست که ادم می فهمه واقعا مادر بودن یعنی چی و بیشتر قدر مادرش را می دونه اخه حتما اونا هم این سختیها را واسه ما کشیدند
ان شا اله که همه چیز خوب خوب باشه و پست بعدیت پر از شادی و پر از عکسهای نیکان
می بوسمت

الهه دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:26 ق.ظ http://mooshmooshi.blogfa.com

خیلی خیلی خوشحالم که بهتر شده حالش..واقعا دیدن بچه های معصوم روی تخت و در حال بیمرای خیلی سخته ..

امیدوارم دیگه تجربه این روزهای سخت رو نداشته باشید

آزاده مامان دیانا دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:06 ب.ظ http://diana1386.blogfa.com

خدا رو شکر که بهبودی حاصل شده. ببوسین این ستاره ناز رو. خوشحال میشم پیش ما هم بیایین

مونا مامان گلسا سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:18 ق.ظ

خدا رو شکر که خوبی عزیزم.با مراقبتهای خوبه مامان زوده زود تپلی می شی دوباره

آروین و مامانی سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:14 ب.ظ

سلام نیکی جون
ممنون میشم اگه بیای و برای پست جدیدم نظر بدی
بووووووووووس

آروین و مامانی پنج‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:48 ب.ظ

سلام خوبی ؟//
کم پیدائی؟/؟
نیکان جون تپل مپل شد؟؟
بووووووووووووووس برای مامانی و نیکان جونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد